7چشمه

یا علی مددی!

7چشمه

یا علی مددی!

ابر سر به هوا...

بعدالتحریر: جناب خستگی ناپذیر تا وقتی شما هویت خویش را فاش نفرمایید از هرگونه همکاری و مساعدت با سرکار عالی معذورم!پای حاج آقای مذکور را نیز به ماجرا وا نفرمایید....چون (بعد از فاش شدن هویتت بهت می گم)

میدانید این ابر سر به هوا گاهی اشتباه می کند....گاهی تند و گاهی کند می رود. یکی که داشت با من حرف میزد۵۲:۱۴ ثانیه حرف زد. منتهی یادش رفت که ما بیش از همه چیز عقلمان را این جمله ربوده... وبرای همین هم هست که گاه وقتی پای در راه می گذاریم عمرا کم بیاوریم.


چه چند ماه باشد - چه چند سال!!-چه چند عمر....


آخر میان گوشت و پوستمان نقش بسته:


؛ انا غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم و لولا ذلک لنزل بکم اللأوا و اصطلمکم الاعداء ؛


برای همین هم هست هیچ راهی را نرفته نمی گوییم بی نتیجه.


بعضی ماتریسها ممکن است برای حلشان همینطوری ۷۷ هزار سال زمان لازم باشد!من هم ۷۷ هزار سال صبر می کنم!!


ماشاالله لا ماشا الناس ماشا الله و ان کره الناس


اللهم افرغ علینا صبرا









ای ماه من! ببخش اگر گاه دلخورت...
یک تکه ابر سر به هوایم که درخورت...


یک تکه ابر سر به هوایم که اشک‌هاش
هرشب به یاد سینه‌ی از غصه‌ها پرت...


اینجا همیشه ابری و بارانی است حیف!
نه ماه و نه ستاره برایم تبلورت...


آقا اجازه؟ خسته‌ام از شعر، از غزل!
از هرچه داستان خیالی، اتل... متل...


آقا اجازه؟ ما دلمان تنگ می‌شود
بغضی که بسته راه گلو، سنگ می‌شود


هی فکر می‌کنم که کجا خنده‌هات را ...
گم کرده‌ام طراوت سبز صدات را


هی فکر می‌کنم به جواب سوال‌ها
به آن هزار راه نرفته، محال‌ها


با تو همیشه آخر هر قصه خوب بود
دنیا شبیه ساحل گرم جنوب بود


با تو محال بود بپوسم، محال بود!
دنیا شبیه جنگل سبز شمال بود


این روزها که آخر هر قصه مبهم است
دنیا بدون عشق تو عین جهنم است


این روزها برای تو دلواپسم مدام
مضمون عاشقانه ی این شعر ناتمام!


دلواپسم برای تو آقا! رفیق! یار!
مضمون شاعرانه‌ی این عشق ماندگار


بعد از تو هیچ‌وقت جوانی نمی کنم
دیگر بهار خانه تکانی نمی کنم


یک تکه ابر سر به هوایم که عاشق‌ست
با برف و باد و تندر و توفان موافق‌ست


یک تکه ابر سر به هوایم که سال هاست
در ازدحام خاطره ها و خیال هاست...


یک تکه ابر سر به هوا که هنوز هم...
آیا تو هم هنوز مرا در تصورت...؟


آقا اجازه؟ ما دلمان تنگ می‌شود


جهت امانت داری:شاعر این شعر خانم عباسلو که دوستان اغلب با شعر هاشون آشنا هستند







من که شعر گفتن بلد نیستم ولی....



آقا اجازه؟! ما مخ مان سوت می کشد!


بر روی آتش دل هی فوت می کشد!


آقا بگو که دگر خیمه ات کجاست..


کی زنگ می زنی....دل من شور می خورد



یا علی مددی!


نظرات 31 + ارسال نظر
خستگی ناپذیر دوشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:55 ب.ظ

داداش خوبم اگر منو وارد قضیه می کردی یقینا الان ماه عسل بودی(البته فکر می کردم محرم رازت هستم و اگه بخوای به روز عاشق بشی منو در جریان می زاری)ولی فکر کنم خواجه و بقیه محرم رازت هستند و ما نامحرم! لااقل می گفتی با استا کریم براتون بحث و گفتگو می کردم.خودت می دونی که من جز مقربین درگاهم ) حالا فهمیدم کی سوال صحبت اینترنتی با نامحرم رو از پروفسور مطرح کرد و آن هم کلی متلک بارمون کرد. کسی که به عنوان سبد فرهنگی منسوبت کرد می تونه برات یه سبد فرهنگی از همون نوعش برات بگیره....

جناب خستگی ناپذیر....
اون سوال مال من نبود! سوالی که من پرسیدم عجب بود!جهت اطلاع!
و حتی نتونستم جواب سوالم رو بگیرم؟!!!!!! فک کن!
من سبد فرهنگی؟؟؟؟؟بابا یه کم زیر دیپلم حرف بزن عزیز بفهمم چی میگی؟!
من هنوزم نمی دونم شما کی هستی؟


.
.
. وایسا ببینم؟! کی عاشق شده حالا....؟اصلا" مسئله عشق نبود!

ولی من هنوز موندم شما کی هستی!

وحید دوشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:04 ب.ظ http://www.pesardarya.blogfa.com

سلام همشهری .
وبلاگت زیبا بود . اگه تونستی به منم یه سر بزن . پشیمون نمیشی

گمنام دوشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:35 ب.ظ http://www.ilamcity.com

آقا اجازه؟! ما مخ مان سوت می کشد!

به لهیب عشق دل مان فوت می کشد!

آقا بگو دگر مسیر خیمه ات کجاست...

فریاد که عرش دل مان هبوت می کشد!

آسمانی باشید ...

قبلنا بهتر شعر می گفتی....

اصلا " مال خودم بهتر بود.....فک کنم ازدواج ذوق شعرت رو از بین برده!
پس من فکر خودم رو بکنم!!!
بودن یا نبودن.... مسئله واقعا" همینهاست؟!


یا علی مددی!

روستائی دوشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 05:23 ب.ظ http://aatasheeshgh.parsiblog.com

سلام علیکم ...
انگار یه کمی عقب افتادم ... اشکال نداره . پست قبلتون رو خوندم . تو اولین کامنتم گفتم که انشالله جالب تر هم بشه ،ولی از قسمت دومش خوشم نیومد ...
شاعری دو حالت داره . یا آدم ها می تونن یا نمی تونن .حد وسط نداره ... و شما اگه یه کم تمرین کنین یحتمل می تونین ...
این شعری هم که گذاشتید خیلی زیبا بود :
بعد از تو هیچ‌وقت جوانی نمی کنم
دیگر بهار خانه تکانی نمی کنم

علیکم السلام

نه! چه عقب افتادنی.... داستان راستان که نیست.... داستان منه! همین!

اما بعد...

من نمیخوام شاعر بشم.....
اون موقع شعر هم برام تکراری میشه...

من از این تکرار ها گریزانم...

فقط محتاج دعاییم
یا علی مددی!

روستائی دوشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 05:33 ب.ظ

راستی ! لینکتان کردیم که وبلاگتان همیشه در دسترس باشد . در به در دنبال آدرسش نباشیم ...
جهت اطلاع بود نه برای لینک شدن !!!!!!!!!!!!!!!!!

ممنون
خوب چه اشکالی داره ما با هم تبادل لینک کنیم؟

ممنون از لطفتون
یا علی مددی!

روستائی دوشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 07:39 ب.ظ

«من نمیخوام شاعر بشم.....
اون موقع شعر هم برام تکراری میشه...»
بی تعارف بگم این بدترین حرفی بود که ممکن بود از کسی که معلومه به شعر علاقه داره بشنوم ... شاعر نشده از کجا می گید که شعر برای شاعر تکراره ؟!!!

سلام
آخه دیدم...
اونهایی که توی شعر غرق شدن
اینقدر معتاد شدن که وقتی معنایی برای انتقال پیدا نکردن
به توصیف (...) پرداختن
پ.ن:نتونستم این رو بنویسم.

روستائی سه‌شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:28 ق.ظ

باز هم سلام ...
شاعر باید تو شعر غرق بشه ... البته این چیزی که فرمودید ربطی به تکراری شدن شعر برا شاعر نداره ها ... از چه چیزی ُ چه چیزی نتیجه گرفتین !!!!!
( انگار اومدم از حقوق شعرا دفاع کنم :دی )

محمدعلی(ایران اسلام) سه‌شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 08:26 ق.ظ http://www.iranislam.parsiblog.com/

سلام

شعر قشنگ بود... شعر خودتون نیز هم... مخصوصا اون قسمت سوت کشیدن مخها.

اما مقایسه با مغیره... اصلا اسمشون رو اینجا میاری بدون لعن و نفرین وبلاگ آلوده میشه!

اللَّهُمَّ الرْزُقْنا بُعْدَ الْمَعصِیَة

یا علی

کریم اهل بیت علیه السلام

میدونم
ولی وقتی کسی من رو با اونها مقایسه کنه!!!
بیشتر مخم سوت میکشه
تا اینکه فکر اعن ونفرین این لعینها باشم

یا علی مددی!

خستگی ناپذیر سه‌شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 09:02 ق.ظ http://www.khaymeh.ir

سلام عزیز دل برادر
کی بود از شنیدن اسم -سبد فرهنگی- اشکش در اومد ؟
ما رو باش تا حاالا فکر می کردی عاشق امام زمان -عج- شدی که کم هیات میای؟!!! و تو خودتی !
ای کاش بجای فکر عاشقی، به فکر کارای فرهنگی هیات می بودی.
وقتش که می شد خودم برات دست بالا می زدم
اما هنوز خیلی بچه ای. بشین فعلا درستو بخون تا بزرگتر بشی
بسوزد پدر عشق!

سلام
من امروز در به در دنبال هویت شما گشتم!!!!

شما کی هستی؟
حاج منصور ارضی؟!
سعید حدادیان؟!!

شما نمیتونید درک کنید که من چطور می تونم عاشق کسی بشم که نه دیدمش نه میشناسمش؟!

با عرض معذرت، بچه رو میگذارن توی گهواره نه پای نت!
دارم از لحن حرفهای پدرانتون میفهمم کی باید باشه!!؟!؟

همونی که یه بار بهم گفت: امر بفرما!!!!!
همونی که اطلاعات به دشمن میده!!!!

تنها سه‌شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:50 ق.ظ http://yousuf.blogfa.com

سلام
آدمای عاشق وقتی به حدی از غم و درد فراق می افتن دیگه دست به انکار می زنن و منکر همه چی می شن.
یا فلاسفه وقتی از درک یه مساله عاجز می شن دست به انکار می زنن.
فکر می کنم شما هم دارین رو به انکار می زنین.
یعنی شما عاشق نشدین عاشق نیستین.
وقتی از آنور کوچه یا خیابان رد می شه دلت به اضطراب نمی افته.
بس کن ما خودمون تا آخر راه رو رفتین فهمیدیم هیچ خبری نیست.
از همین الان بهت بگم ... (بهت نمی گم )

هر کسی از ظن خود شد یار من....
از درون من نجست اسرار من!!!!!!


مفهومه؟

خستگی ناپذیر سه‌شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:41 ب.ظ

سلام
این روزها دنیا وارونه شده.
بچه ها از کوچیکی می شینن پای نت.شما پای نت نشین شدین ولی کارای دیگه هنوز براتون بد آموزی داره.
ببین عزیز شما کی امام زمان رو دیدین که می گین عاشقش شدین؟
من برا این می ترسم که خدایی نکرده در این دوران جوانی عقده ته دلت ته نشین بشه بعد دیگه نمیشه هیچ کاریش کرد.
عزیزم بزار هیچ عقده ای بجز ندیدن امام زمان تو دلت نمونه.
حالا خود دانی.
ولی در هر صورت من چون دوست دارم .باز هم اعلام آمادگی می کنم که کارت رو هر چند که مار رو قابل ندونستی ولی برات ریش گرو بزارم.البته ریش من مثل ریش های دیگه نیس واسه خودش تقدس داره !
راستی این چند وقته نماز هم خوندی یا ...

علیک سلام
هرچند هنوز هویت شما نا مشخصه!

فقط بدونید این اصلا" مقایسه درستی نیست که عشق امام زمان رو با هر چیز دیگه ای مقایسه کنید. چه برسه به یه موضوع ساده که من همه ی ماجراش رو نوشتم!

با این جملت موافقم

عزیزم بزار هیچ عقده ای بجز ندیدن امام زمان تو دلت نمونه.

تنها سه‌شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:18 ب.ظ http://yousuf.blogfa.com

سلام
زیره به کرمان می بری.
این هم شد نوشته به چی اعتراف کنم.صبح منظورت از ان اس ام اسها چی بود؟
نمیشه چند نفر از یه آی اس پی اشتراک اینترنتشون رو بگیرن.
و بعدش آی پی های سرور انها یکی باشه؟

آره بخصوص اگه هردو توی یه شورا باشن؟!!!

فاطمه سه‌شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:02 ب.ظ http://saharnazdikast.blogsky.com

سلام
چه خبره اینجا. چه شلوغش کردن!

آدما روزشون شب نمیشه انگار وقتی به کسی تهمت نزدن یا یه برچسب.

آدما این روزا از سوسک بیشتر از معصیت و آبرو بردن میترسن.

آدما این روزا عادت کردن فقط حرف بزنن .گوش کردن در قاموسشون نیست. واسه همین وقتی متهمت میکنن اصلا دفاعیاتت رو نمیشنون و حتی حکم به بی گناهیت رو تا چه رسه بخوان قبول کنن.

من رو با این ملعونا قیاس نکردن ولی دیدم که مثل نقل و نبات تقدیم دیگران کردنش.

شما عاشق هستی یا نیستی به هر حال : عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد...

یا علی

سلام
ممنون

حرفای اینا رو نمیشه به دل گرفت....
هرچند مضحکست و پر از خنده های تلخ

بر ما هر آنچه لایقمان هست می رود

گویاااااا؟

فاطمه سه‌شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 08:53 ب.ظ http://saharnazdikast.blogsky.com

سلام
این جریانی که گفتین اصلا ازش خبر ندارم. ولی این متن رو موقعی نوشتم که مستاصل شده بودم
تف سر بالا شنیدین؟ یه چنین اوضاعی!

کاش میفهمیدن دارن چه گنجی رو با مصلحت اندیشیای سلیقه ای و احمقانه شون مفت بر باد میدن.

بیچاره یکی مثل من که مجبورم توجیه کنم و گاهی اینقدر شرمنده میشم که فقط سکوت می کنم.فقط سکوت.

ولی ما صاحب داریم. هر چند هنوز لیاقت حضورشون رو نداریم

یا حق

فاطمه سه‌شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:00 ب.ظ http://saharnazdikast.blogsky.com

سلام می بینم که گروه فشار کار خودشو کرد.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:04 ب.ظ http://saharnazdikast.blogsky.com

انا غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم
بقیه اشم نفهمیدم چی میخواستین بگین ولی فکر کنم اشتباهه چون اصلا لغتاش مانوس نبود
یا علی

درسته...

انا غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم و لولا ذلک لنزل بکم اللأوا و اصطلمکم الاعداء

محمدعلی(ایران اسلام) چهارشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 09:18 ق.ظ http://www.iranislam.parsiblog.com/

سلام

خب عیبی نداره... شما هم دوتا لعن نثارشون کن درست میشه.

به روزم

اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

یا علی

چکآپ روح!

گمنام چهارشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 09:43 ق.ظ http://www.ilamcity.com

سلام آق محمود عاشق
این حاج خانم هم داره حرفی ... می زنه
طرف صحبت ما شما هستین نه کس دیگه
براتون آرزوی وصال دارم
سربلند باشید و آسمانی

سلام
ترو خدا نگو عاشق من به این کلمه آلرژی دارم!

من عاشق ایشون نیستم

تنها چهارشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:38 ب.ظ http://yousuf.blogfa.com

سلام
داش محمود آبجی فاطمه راست گفته چی شده گردن شما هم با چوب گروه فشار آشنا شده.
خودت گفته بودی من تا به آخر پاش وایسادم.؟
از نوشتن خاطرات پشیمون شدی؟
یا اینکه طرف مطالب رو خونده....
به ما هم مشکوک شدین.اگه منظور شما از این نوشته (حرفای اینا رو نمیشه به دل گرفت....
هرچند مضحکست و پر از خنده های تلخ

بر ما هر آنچه لایقمان هست می رود

گویاااااا؟
)ما بوده خیلی به ما لطف داشتید.

سلام

خوب من به هر زبونی به شماها می گفتم عاشق نیستم قبول نمی کردین!
بعدم اینکه: پاک کردن به معنای جا زدن نیست!

من هنوزم وایسادم !

تنها چهارشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 06:06 ب.ظ http://yousuf.blogfa.com

سلام
آخه پسر آبت نبود نونت نبود. چی کم داشتی که به کلت زد بری خواستگاری؟
بمن بگو اگه عاشق نشدی واسه چی رفتی خواستگاری؟
چه چیزه طرف تو رو مثل برق ۱۰۰۰ ولت گرفته بود که اینطوری مثل مرغ پرکنده بال بال می زدی....
آخه این هم شد حرف که تو میزنی . عاشق نشدم.

حالا پای چی وایسادی : عاشق بودنت؟
اگه راست می گی بشین قسمت سوم رو برا خلق الله بنویس؟
من حدس می زنم چی شده: مطمئنا طرف خونده شما هم از ترس اینکه آن رشته نازک باقیمانده هم پاره بشه به سرت زد پاک کنی!

علیکم سلام


نه....
آدم چطور میشه عاشق کسی بشه که ندیدتش؟!!!

فاطمه چهارشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 09:01 ب.ظ http://saharnazdikast.blogsky.com


آبجی!!!!!!!!!!!!!! بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
اینکه آدم میتونه ندیده عاشق بشه که میتونه.
نمی گم شما عاشق شدین.
ولی اینی که میگین دلیل نیست.

ادمیزاد خیلی وقتا وقتی ندیده عاشق شده .که اگه می دید عاشق نمی شد!

راستی چرا به این کلمه آلرژی دارین؟ بد که نیست. بده؟

آدم وقتی عاشق بشه به یکی از پیچیده ترین اسرار خلقت پی میبره.

به هر حال موفق باشین.

یا حق

ولی من اینطوری نیستم....
آخه اصلا" نمیدونم این عشق که می گید چیه؟!
توی ذهن من همین عشقهای کوچه بازاری تداعی میشه فقط!!!
که ازشون متنفرم

گمنام چهارشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 09:49 ب.ظ http://www.ilamcity.com

با سلام
آره میشه
میگی نه؟ یکیش خود من!
مشاوره خواستی در خدمتیم

یا علی(ع)

تنها پنج‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:35 ق.ظ http://yousuf.blogfa.com

سلام
خوشم آمد که فاطمه خانوم و گمنام خوب جوابت رو دادن.
عشق همونی که نذاشت دو سه ماه خواب چشات رو اسیر خودش کنه.
عشق همونیه هر وقت می خواستی دعا کنی اول نام طرف رو می آوردی و یا اگه روت نمی شد پیش خدا می گفتی خودت می دونی منظورم کیه...
عشق همونیه. که وقتی امام رضا رفتی دعا می کردی ولی مستقیم طرف رو از اقا طلب نمی کردی...
عشق همونی هست. برا اینکه جواب استخارت با عملت عوض نشه چند وقتی رو دست از پا خطا نمی کردی... و اگه یکم دیگه پیش می رفتی به مقام انسان کامل نزدیک می شدی.
عشق همونی هست که به خدا قول دادی اگه وصال صورت بگیره بنده سر براهت می شم و اگه وصال سر نگیره خودت صاحب اختیاری...
و حالا از حالات زمینی:
عشق همونیه که :یاد طرف تو رو از اطرافت جدا می کرد.
عشق همونیه که : برا بدست اوردن دل طرف از هر واسطه ای استفاده کردی...
عشق همونیه که نام و یاد طرف مو به بدنت سیخ و دست و پات رو به رعشه می اندازه
عشق همونیه که هر کاری می کنی نمی تونی طرف رو فراموش کنی
عشق همونیه که پیش دیگران می گی نه من خیلی راحت باهاش کنار آمدم و لی دلت آشوب و بلوای دیگه داره...
عشق همونیه که بالاجبار به انکار هر چی عشق زمینی و آسمانی هست تو رو وادار می کنه...
عشق همونیه که اگه ادعا کنی اهلش نیستی خودش تو رو رسوا می کنه..
عشق همونیه که اگه ادعا کنی شناختی مطمئنا آنو نشاختی
....
حالا موارد بالا رو انکار کن

فاطمه پنج‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:12 ب.ظ http://saharnazdikast.blogsky.com

راستشو بخواین منم نمیدونم چیه! اصلا دونستنی نیست.
اما بر عکس شما فقط مفهوم عرفانیش برام تداعی میشه. چون اونا رو عشق نمی دونم. فقط خلط واژه است بجای واژه هایی مثل عادت علاقه محبت غریزه حتی سوءتفاهم از واژه عشق استفاده می کنن.
یا علی

کسی که درکت میکنه ... یکشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 06:50 ق.ظ

سلام
بعضی از بزرگترا چون نمیتونن برا خودشون جفت پیدا کنن و عرضه اینکار رو ندارن به کوچیکترایی که زرنگترن حسادت میورزن ...
بیخیال حرف هر چی آدم ترسو و بی عرضه ...
شما کار خودتو بکن ...قسمت سوم رو هم تعریف نکن ...چون بعضیا خیلی بی ظرفیت هستن و منتظر سو استفاده...
یا علی (ع)

ممنون...
یکی هم پیدا شد که درکمون کنه!

یا علی مددی!

گمنام یکشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 05:17 ب.ظ http://www.ilamcity.com

سلام دوست عزیز
می بینم که رفیق همدرد پیدا کردی
مبارکه
ایشالا ایشون هم جزء مدعوین مراسم عقدتون باشه

ما رو هم فراموش نکنید
یا علی ع

:-))))

فاطمه یکشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 08:39 ب.ظ http://saharnazdikast.blogsky.com

سلام
اینو پابلیش نکنین گمونم بهتره. دیگه هر طور میدونین.
شما مثل داداش کو چیکتر من.

نمی دونم درست فهمیدم یا نه!

اما فکر می کنم شما یا تعداد آدمایی که حرفاتون رو براشون میزنین زیاده.
یا دایره حرفای خصوصیتون تنگه!

به هر حال توی زندگی هر چی تعداد کسایی که باهاشون در مورد مسائل شخصیتون حرف میزنین کمتر باشه هم دردسراتون کمتره و هم آرامشتون در دراز مدت بیشتره.

مثلا دوستی که شما بهش در مورد کسی که احتمالا میخواین ازش خواستگاری کنین می گین و در جواب میگه اگه نه شنیدی به ما بگو بریم جلو یعنی اصلا موقعیت شما رو درک نکرده.

نمی گم به کسی اعتماد نداشته باشین ولی آدم وقتی حرفاش رو به دوستاش میزنه چند حالت ممکنه پیش بیاد:
۱- طرف نارفیق از آب در بیاد و براتون دردسر درست بشه
۲- طرف رازدار نباشه و باز براتون دردسر پیش میاد
۳- دوست نادانی باشه و با دلسوزی بیجا کارا رو خراب تر کنه
۴- دوست واقعی و شفیق باشه مثل خانواده ولی گفتن شما فقط باعث نگرانی و ناراحتیشون بشه و کاری از دستشون بر نیاد.

خلاصه اینو از این خواهرتون داشته باشین که تا وقتی حرفتون بین خودتون و خداست همیشه فرصت واسه در میون گذاشتنش با دیگران هست و می تونین منتظر بهترین فرصت واسه گفتنش باشین. ولی وقتی به کسی گفتین دیگه نمیشه به مخفی موندنش اعتماد کرد.

توصیه های ایمنی رو جدی بگیرید!
یا حق

سلام
خیلی ممنون بابت لطفتون و راهنمایی تون.
خوب من حرف خصوصیم کمه....
این دوتا پست رو هم برای این نوشتم چون از اون ماجرا مدتها گذشته بود.
و برامم مهم نیست اگه این جور موضوعات رو دیگران هم بدونن!
حتی از مشکلاتی که دیگران میگن که برای آدم پیش میاد هم اصلا" هراسی ندارم.
من دوست دارم لاقلش توی وبلاگم راحت بتونم حرف بزنم.
حرفهای دوستانم هم اینجا بیشتر مزاحه...

اما راز خیلی تو دلمون هست...و هیچ کسی از اونا با خبر نیست


یا علی مددی!

فاطمه یکشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:10 ب.ظ

نه اصلا منظورم اون دو تاپستتون نبود.

حرفم کلا راجع ارتباط شما با دوستا و اطرافیانتون بود
خوب پس خدا رو شکر گویا برداشتم غلط بوده
الحمدلله

یا علی

به هر حال ممنونم....از حرفهاتون هم استفاده کردم..

گمنام دوشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:39 ب.ظ http://www.ilamcity.com

سلام دوست عزیز
بابت قرار متاسفم - واقعا ممکن نبود. عذر منو حتما می پذیرید! چون چاره دیگری ندارید/۱
در خصوص حرفای فاطمه خانم - با اکثر حرفای بالاییش موافقم. اما حالتهای دیگه هم وجود داره که ایشون اشاره نکردن
دیدگاه م.نقطه هم تقریبا درسته
هدف ما مزاحمت نیست بلکه مزاحته
گر چه وقایع پشت پرده افزون بر این نوشته ها و جوابیه ها و مزاحها و ... است اما ...
اما گاهی درک دیگران اهمیت ویژه ای داره. یه حرف نه ی بدون پشتوانه فکری محکم اثراتی بسیار بد میتونه توی زندگی دیگران بگذاره
تا وقتی حرف و منطق و حرف منطق هست راه حل یک نه ی محکم نیست. اگه هست باید دلیل محکمش هم بیان بشه. بهانه ها برای گفتن نه ی بدون دلیل محکم بیشترین ضربه رو حداقل به یه طرف وارد می کنه و این میتونه یه بی انصافی باسه تا کم انصافی...
ما بدخواه کسی نیستم جز دشمنان اهل بیت-ع- که نمیخوایم سر به تنشون باشه.
حرفای امثال ما رو هم بد تفسیر نکنند دیگران.
منتظر حرفای قشنگتر هستیم.

سربلند باشید و آسمانی
و اگر فرصتی دست داد کمی هم بارانی!
با درود به روح پیر جمارانی
و شهیدان همیشه آسمانی

فاطمه دوشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 06:37 ب.ظ http://saharnazdikast.blogsky.com

سلام
من که گفتم پابلیش نکنین بهتره!
ببینین دوستاتون بهشون یه میزانی بر خورده!
من قصد جسارت نداشتم.

همه رفقای اقا محمودم حتما می بخشن.
التماس دعا
یا حق

تنها سه‌شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:51 ب.ظ http://yousuf.blogfa.com

سلام
پیشاپیش عید باستانی نوروز رو به خدمتتون تبریک عرض می کنم.
من یکی دیگه دست از سر م.نقطه بر می دارم.

ولی براش یه بسته فرهنگی خیلی خوب پیدا کردیم.اگه خودش هم قبول نکنه به زور بهش قالب می کنیم...
عازم مشهد الرضا هستم و اگه اقا رخصت بدن نائب الزیاره ...

من بسته فرهنگی نمی خوام
فقط التماس 2A

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد