اللَّهُمَّ إِنِّی وَقَفْتُ عَلَى بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ بُیُوتِ نَبِیِّکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ قَدْ مَنَعْتَ النَّاسَ أَنْ یَدْخُلُوا إِلا بِإِذْنِهِ فَقُلْتَ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلا أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَقِدُ حُرْمَةَ صَاحِبِ هَذَا الْمَشْهَدِ الشَّرِیفِ فِی غَیْبَتِهِ کَمَا أَعْتَقِدُهَا فِی حَضْرَتِهِ وَ أَعْلَمُ أَنَّ رَسُولَکَ وَ خُلَفَاءَکَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ أَحْیَاءٌ عِنْدَکَ یُرْزَقُونَ یَرَوْنَ مَقَامِی وَ یَسْمَعُونَ کَلامِی وَ یَرُدُّونَ سَلامِی وَ أَنَّکَ حَجَبْتَ عَنْ سَمْعِی کَلامَهُمْ وَ فَتَحْتَ بَابَ فَهْمِی بِلَذِیذِ مُنَاجَاتِهِمْ وَ{.......} أَ أَدْخُلُ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ أَدْخُلُ یَا حُجَّةَ اللَّهِ أَ أَدْخُلُ یَا مَلائِکَةَ اللَّهِ الْمُقَرَّبِینَ الْمُقِیمِینَ فِی هَذَا الْمَشْهَدِ فَأْذَنْ لِی یَا مَوْلایَ فِی الدُّخُولِ أَفْضَلَ مَا أَذِنْتَ لِأَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ فَإِنْ لَمْ أَکُنْ أَهْلا لِذَلِکَ فَأَنْتَ أَهْلٌ لِذَلِکَ [لَهُ] پس ببوس عتبه مبارکه را و داخل شو و بگو بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی وَ ارْحَمْنِی وَ تُبْ عَلَیَّ إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ
*اگر کسی بخواهد زیارت قبر حضرت فاطمه(س) برود کجا برود؟کنار کدام در بایستد؟کجا اذن دخول بخواند؟ اصلا؛ چرا مردم همه میروند مدینه؟ مگر مدینه کوچه ی بنی هاشمی دارد؟ یا قبر مادر پیدا شده ؟ یا؟..... این مدینه ی خراب شده هیچ ندارد!!! من دلم نمی خواهد هیچ وقت مدینه بروم!
تو هم با کوفه همدستی مدینه
نمک خوردی ولی پستی مدینه!
کسی بر............زهرا نمی زد
اگر دستم...................مدینه
**طاق محراب و گنبد مسجد یادگار قد خم زهراست!
دیروز دوستم گفت:
کاش لیلی و مجنون زنده بودند! آنها حرف من را می فهمند!
گفتم:
یعنی عشق اینقدر....(خواستم بگویم سخت است؟)
نگذاشت حرفم را تمام کنم
گفت:
عشق اینقدر شیرین است! و من فرهادم گویا!؟؟
وگفت :
اسمش لیلا ست!و..... لیلی چه اسم زیباییست
ایمان نداشت !این را همه میدانستند ـ هرچند بابایش نام ایمان را گذاشته بود رویش! ، خودش هم همیشه میگفت به هیچ چیز اعتقاد ندارد.بک موبایلش هم عکس یک ... را گذاشته بود،هرچی هم گیر بهش میدادم که زشت است این چیزها ربطی به اعتقاد ندارد...قبول نمی کرد،تا داخل کلاس هم میشد اگر استاد نبود هرچه آهنگ چرت توی موبایلش بود پخش میکرد....دیروز زودتر از بیشتر بچه ها وارد کلاس شدم ،اما قبل از من همین ایمان روی صندلی نشسته بود و کتاب می خواند و خبری از آهنگهای همیشگی اش نبود...رفتم جلو ... کتاب را از دستش قاپیدم...روی جلدش نوشته شده بود :
ایمان
نویسنده: شهید آیت الله دستغیب شیرازی (ره)
سلام الله علی العشق
ای یوسف خـوش نام ما
خوش می روی بر بام ما
ای در شکــسته جام ما
ای بــــــر دریـــده دام ما
* * *
ای نـــور ما، ای سـور ما
ای دولــــــت منصـــور ما
جوشی بنه در شــور ما
تا می شـــود انگـــور ما
* * *
ای دلبـــر و مقصـــود ما
ای قبلــه و معبـــــود ما
*آتش زدی در عــــــود ما
نظاره کـــــــن در دود ما
* *
ای یار ما عیّـــــــــــار ما
دام دل خمّـــــــــــــار ما
پا وا مکــش از کــــار ما
بستان گرو دستـــــار ما
* * *
در گل بمــــــانده پای دل
جان میدهم چه جای دل
وز آتـــــش ســـودای دل
ای وای مــا، ای وای دل
این شعر مرحوم امین پور چقدر می چسبد این لحظات- یادش بخیر علی توی همین وبلاگستان وقتی یکی از اشعار آقای امین پور را نوشتم با چه ذوقی کامنت زد که او را توی نمایشگاه کتاب دیده!و چند روز پیش که آن کامنتش را دوباره می خواندم چه حسرتی .... خدایش رحمت کند جناب قیصر امین پور را...
در این زمانه
در این زمانه هیچکس خودش نیست
کسی برای یک نفس خودش نیست
همین دمی که رفت و بازدم شد
نفس ـ نفس، نفس ـ نفس خودش نیست
همین هوا که عین عشق پاک است
گره که خود با هوس خودش نیست
خدای ما اگر که در خود ماست
کسی که بیخداست، پس خودش نیست
دلی که گرد خویش میتند تار،
اگرچه قدر یک مگس، خودش نیست
مگس، به هرکجا، بهجز مگس نیست
ولی عقاب در قفس، خودش نیست
تو ای من، ای عقاب ِ بستهبالم
اگرچه بر تو راه ِ پیش و پس نیست
تو دستکم کمی شبیه خود باش
در این جهان که هیچکس خودش نیست
تمام درد ِ ما همین خود ِ ماست
تمام شد، همین و بس: خودش نیست
بعدالتحریر:
پاسخی کوتاه به آواز دلفینهای خانم مسیح (بخوانید یهودا) علی نژاد
سلام
توی وبلاگ ملکوت براتون نظر دادم.... همیشه در این توجیهاتی که اینجا نوشته اید باز است!
بخصوص برای شما!
خواهر.... کاش زمان خاتمی هم مربی دلفینها احوال ما را می پرسید! امروز که لای کاغذهای 7 سال پیش خودم می گشتم چشمم به نامه ای باز شد که هیچ وقت مربی قبلی دلفینها را پیدا نکردم که به دستش بدهم!!!!
خدا خیر دهد این مربی نهم را!!! هم توی نماز جمعه ی ایلام آدم میبیندش هم توی مزار شهدا و هم توی خیابان برایت دست تکان میدهد!
و فریاد میزند : هزاران احمدی نژاد نام و نوع فدای تحقق آرمانها!
و تو میبینی که دارد جان کلامت را بیان میکند....از عمق وجود با خنده نفس راحتی میکشی و دوست داری بلند ترین اعلامیه ی دنیا را روی دستت بگیری و در جواب همه ی تیترهای اعتماد ملی جلوی روی رئیس جمهور بنویسی :
اعتماد ملی ما توی ((محمود احمدی نژاد))
نه شیخ ۵۰۰۰۰ تومانی و نه جورابهای خاتمی*
پ.ن: دموکراسی وجورابهای خاتمی مطلبی (توی وبلاگ حذف شدم سلوک)در مورد ادعاهای روزنامه ها درمورد عوام فریبی احمدی نژاد و پوپولیسم و...بود که من سعی کردم ماجرای پخش جوراب و دفتر منقش به نام آقای خاتمی و پخش اون قبل دو خرداد ۷۶توی مناطق محروم رو به یاد بعضی ها بیارم
نیز حاج محمد علی فشندی فرمود:
« در مسجد جمکران قم اعمال را بجا آورده و با همسرم می آمدم. دیدم آقایی نورانی داخل صحن شده و قصد دارند طرف مسجد بروند.
گفتم: « این سید در این هوای گرم تابستان از راه رسیده تشنه است ».
ظرف آبی به دست او دادم تا بنوشد؛ پس از آنکه ظرف آب را پس داد گفتم:
« آقا شما دعا کنید و فرج امام زمان را از خدا بخواهید تا امر فرجش نزدیک گردد».
فرمود: « شیعیان ما به اندازه آب خوردنی، ما را نمی خواهند، اگر بخواهند دعا می کنند و فرج ما می رسد ».
این را فرمود و تا نگاه کردم آقا را ندیدم. فهمیدم وجود اقدس امام زمان علیه السلام را زیارت کردم و حضرتش امر به دعا نموده است »
التماس دعا ی فرج