به نام خدا
دفتر خاطراتش بود، داد دستم...گفت شما بنویسید!
نوشتم :
امروز روز اول ما شدن بود!
امروز روز ُنقطه سرخط بود!
اما اگر می خواستم مثل اخبار بیست و یک برای آینده ام اطلاع رسانی از یک واقعه ی تاریخی کرده باشم
باید می نوشتم:
امروز 15/4/1387 میم نقطه و شهردار شهر ماه رسما به عقد هم در آمدند...
تا چه پیش آید!
ان الله علی کل شئ قدیر!
بسم الله الرحمن الرحیم
ان الصلواتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین!
پایان شب خواستگاری رسمی حضرت میم نقطه از شهردار شهر ماه!
اینجا می نویسم که یادگار بماند برای بعد ها!
این را هم از جلال الدین بلخی،که چند وقت پیش جایی میان همین بلاگستان خوانده بودم و گذاشته بودمش انگار برای لحظه ای که باز زمزمه اش کنم...و امشب وقتش شد!
باور م نمی شود !
ساعتی میزان آنی، ساعتی موزون این
بعد از این میزان خود شو تا شوی موزون خویش
باده غمگینان خورند و ما ز می خوشدلتریم
رو به محبوسان غم ده ساقیا افیون خویش
خون ما بر غم حرام و خون غم بر ما حلال
هر غمی کو گرد ما گردید شد در خون خویش
من نیام موقوف نفخ صور همچون مردگان
هر زمانم عشق جانی میدهد زافسون خویش
پ.ن:ثبت شود در تاریخ:۱۳تیر ماه هزار و سیصد و هشتاد و هفت مقارن با شب میلاد حضرت امام محمد باقر(علیه السلام)-شب جمعه.
نقطه.
از امروز دیگر می آیم سرخط می نویسم!
قتل های زنجیره ای ، یا کودتای خزنده علیه انقلاب اسلامی ؟
در پی انتشار متن سخنرانی روح الله حسینیان پیرامون قتلهای زنجیره ای و نقش مشاوران و معاونان رییس جمهوری وقت (خاتمی) در آن ، این موضوع بار دیگر بر سر زبانها افتاده است . اکنون و پس از گذشت ۸ سال از آن اتفاق ، با نگاهی از بالا و همه جانبه به خوبی می توان رد پای حرکتی خزنده برای ایجاد کودتایی کاملا حساب شده ، در کشور را دید .
اواخر آبان ۷۷، شایعهای در محافل سیاسی حکایت از ارسال بیانیهای با فاکس برای برخی نشریات داشت. در آن بیانیه با طرح نام ۳۵ چهرهی سیاسی و ادبی، از آنان بهعنوان افراد معاند و ضد انقلاب نام برده شده بود. نویسندگان این بیانیه تأکید کرده بودند که این افراد، بهزودی کشته خواهند شد و به سزای اعمال خود خواهند رسید. اما یک ماه پس از آن، این خبر دیگر نمیتوانست صرفاً یک شایعه تلقی شود، وقتی داریوش و پروانه فروهر، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده هر یک بهگونهای به قتل رسیدند .
یکشنبه، یکم آذر، ساعت پنج بعد ازظهر، بمبی در فضای خبری کشور منفجر شد: داریوش فروهر، رهبر حزب ملت ایران بههمراه همسر خود در خانه با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیدند. فروهر با 26 ضربهی چاقو در طبقهی پایین خانهی شخصیاش به قتل رسیده بود، در حالیکه آنروزها از درد مهره گردن نیز رنج میبرد و بهتازگی یک عمل جراحی را پشتسر گذاشته بود. همسر او، پروانه اسکندری نیز با 25 ضربهی چاقو و بهشیوهای مشابه در طبقهی بالای همان ساختمان کشته شده بود، در حالی که آن روزها به شدت اسیر بیماری آنفولانزا بود. آن دو با هم در یک ساختمان و بهشیوهای مشابه به قتل رسیده بودند . قاتلان، شبی را برای قتل آن دو انتخاب کرده بودند که کسی جز آنها در خانه نباشد و اینچنین بود که در لحظهی قتل، شب یکشنبه، حتی سرایدار نیز در خانه نبود.
۱۲ آذر نوبت به محمد مختاری، نویسنده و عضو شورای کانون نویسندگان رسیده بود که ناپدید شود. شش روز طول کشید تا جنازهی محمد مختاری در جنوب تهران - نزدیک پل سیمان - پیدا شود.
جنازهی او درحالی پیدا میشود که محمدجعفر پوینده عضو دیگر هیأت مشورتی کانون نویسندگان نیز یک روز پیشتر ناپدید شده بود. پوینده را در خیابان ایرانشهر و در روز روشن ربوده بودند و بهاین ترتیب خبر ناپدید شدن پوینده با خبر پیدا شدن جعفر مختاری همزمان شده بود. جنازهی محمدجعفر پوینده نیز آنچنان که پیشبینی میشد، پیدا شد، در نزدیکی شهریار کرج در کنار جاده.
هنوز یک ماهی از این قتلها نگذشته بود که وزارت اطلاعات با انتشار اطلاعیه مسؤولیت این قتلها را بهنوعی برعهده گرفت. در این اطلاعیه با تأکید بر آن که "وزارت اطلاعات بنا به وظیفهی قانونی و به دنبال دستورات صریح رهبر معظم انقلاب و ریاست محترم جمهوری، کشف و ریشهکنی این پدیدهی شوم را در اولویت کاری خود قرار داد و با همکاری کمیتهی ویژهی تحقیق رییسجمهورموفق گردید شبکهی مزبور را شناسایی، دستگیر و تحتتعقیب و پیگرد قانونی قرار دهد، "آمده بود: با کمال تأسف معدودی از همکاران مسؤولیتناشناس و خودسر این وزارت که بیشک آلت دست «عوامل پنهان» قرار گرفته و در جهت مطامع بیگانگان دست به این اعمال جنایتکارانه زدهاند، در میان آنان وجود دارند.".
در پی بیانیهی وزارت اطلاعات و یادداشت روزنامهی سلام، روحالله حسینیان، رییس مرکز اسناد انقلاب اسلامی نیز در گفتوگویی با روزنامهی کیهان فاش کرد که "نیروهای مرتکب قتلها، از طرفداران جدی رییسجمهور خاتمی بودهاند. .
حسینیان با حضور در برنامهی تلویزیونی "چراغ" نیز این سخن را بار دیگر تکرار کرد . به دنبال نمایش این برنامه از صدا و سیما ، علی لاریجانی، رییس سازمان صدا و سیما از حضور در هیأت دولت منع شد.
با این حال ،حسینیان همچنان در تکرار سخنان خود مصر بود. او با انتشار اطلاعیهای بار دیگر از مواضع خود دفاع کرد و از ادامهی افشاگریهایش در آینده خبر داد. ناطق نوری ، رییس مجلس نیز در جلسهای با روحانیت مبارز شرق تهران تأکید کرد که افرادی بهعنوان دگراندیش در وزارت اطلاعات نفوذ کرده و بهدنبال تسویه حساب بودند. او همچنین گفت: "یکی از دستگیر شدگان، مدیر یکی از بخشهای معاونت امنیت ملی وزارت اطلاعات بوده است." بهنظر میرسید ناطق نوری قصد دارد از نقش پررنگ موسوی (کاظمی) رییس سابق اطلاعات فارس در این ماجرا سخن بگوید .
در این میانه بود که کمیتهی تحقیق در بیانیهای با تأکید بر محفلی و غیرجناحی بودن قتلها از همگان خواست تا فضا را ناآرام نکنند. همزمان با انتشار این بیانیه، نیازی دادستان نظامی تهران نیز از تحتتعقیب بودن ده نفر و بازداشت برخی از آنها خبر داد.
پایان بهار ۷۸ بود که با انتشار خبر خودکشی سعید امامی(اسلامی)، نام چهار نفری که چهار ماه پیشتر در مقام عاملان قتلهای زنجیرهای بازداشت شده بودند و کسی نام آنها را نمیدانست اعلام شد. یکشنبه ۳۰ خرداد ۷۸، نیازی دادستان نظامی تهران، با اعلام نام سعید امامی (اسلامی)، مصطفی کاظمی(موسوی)، مهرداد عالیخانی و خسرو براتی بهعنوان چهارتن از عاملان قتلهای زنجیرهای، از خودکشی سعید امامی در زندان خبر داد. سعید امامی آنچنان که اعلام میشد در هنگام استحمام، با خوردن داروی نظافت خودکشی کرده بود. اما این خودکشی به شدت مشکوک به نظر می رسید . روزنامهی همشهری نوشت که روز پنجشنبه 27 خرداد ۱۳۷۸، پزشکان بیمارستان لقمان حال امامی را خوب توصیف کرده و برای او اجازهی مرخصی صادر کرده بودند. اما در حالیکه برای اطمینان، خواسته بودند که او دو ساعت دیگر هم در بیمارستان بماند، بر اثر ایست قلبی و در فاصلهی همان دو ساعت سعید امامی از دنیا رفته بود. اینچنین بود که کورش فولادی، نمایندهی مجلس گفت: "بسیاری از مردم میگویند او را کشتهاند، نمیگویند خودکشی کرده است."
مرگ سعید امامی آنچنانکه مشخص بود، بحثها و سخنان زیادی را به همراه داشت، تا آنجا که نیازی در مصاحبهای دیگر خبر از تشکیلهیأتی برای تحقیق دربارهی مرگ سعید امامی داد. اما به نظر می رسید که مرگ سعید امامی برای مصون ماندن عوامل و طراحان دیگری که احیاناً نقش اساسیتری در این جنایات داشتهاند ، صورت گرفته است. همچنین با مرگ سعید امامی، پرسشها در خصوص شخصیتهای مافوق او آغاز شد و در این میان یک نام بیشتر خودنمایی می کرد « مصطفی کاظمی(موسوی)» .
موسوی همان کسی بود که قتلها توسط او و با اطلاع شخص خاتمی و نزدیکان و مشاوران خاتمی از جمله حجاریان صورت گرفته است.. محمد رضا خاتمی، دبیرکل جبههی مشارکت در یک سخنرانی از انجام ۸۰ قتل توسط قاتلان سخن گفته بود ! این در شرایطی بود که وی هیچگاه مدرکی در این زمینه ارائه نکرد. .
به هر صورت احکام متهمان قتلهای زنجیره ای صادر شد و پرونده ی این قتلها در حالی بسته شد که سوالات بسیاری راجع به ارتباط مستقیم معاونان و مشاوران و نزدیکان رییس جمهوری وقت ، با مصطفی کاظمی(موسوی بی پاسخ مانده بود . آقای خاتمی و گروه مطبوعش از این جریان برای پیروزی در انتخابات مجلس ششم کمال استفاده را کردند و ماجرای قتلها کم کم به فراموشی سپرده شد و اهداف پشت پرده ی آن به صورت رازی سر به مهر باقی ماند . اما در این میان جریانی کاملا برنامه ریزی شده برای بهره برداری از این قتلها با هدف کودتا بر علیه ولایت فقیه ، وجود داشت .
انتشار سخنان آقای حسینیان که در سال ۷۸ و در مدرسه ی حقانی قم ایراد شده بود ، جدیدترین سند در این باره است . بنا به توضیح این پایگاه پس از انجام این سخنرانی که برخی حوادث پشت پرده را روایت می کند " عدهاى پذیرفتند و تأیید کردند، و عدهاى از درِ انکار و تکذیب برآمدند خاتمی که عاقلتر بود تکذیب نکرد، و سکوت کرد تا شاید «فتیله ماجرا پایین کشیده شود.» چند نفرى هم که گفتند از وى شکایت مىکنیم، تا حالا که بیش از هفت سال از آن ماجرا گذشته، هنوز شکایت نکردهاند!
و سر انجام مشخص شد که تمامی قتل ها با برنامه ریزی حجاریان و توسط مصطفی کاظمی از نیروهای اطلاعاتی افراطی دوم خرداد به منظور ایجاد تفرقه و شکاف بین نیروهای انقلاب و با هدف براندازی نظام و کودتا بر علیه ولایت فقیه بوقوع پیوسته است
به امید مجازات آمرین و عاملین این قتل ها ....
سلام حاجی!داشتم عکسهایتان را نگاه می کردم بک هو-یک آن- یک لحظه- دلم برای قدس تنگ شد ...برای نماز خواندن در قدس و برای مرزهای اسلامیمان!و برای پرچم لا اله الا الله!
...
خوب به قولتان عملکردید ها!!! قرار بود برویم قدس!قرار بود ببرینمان قدس و نماز بخوانیم به امامت امام!اما حالا نبرد به خانه رسیده! سکولار ها عین ملخ به جان مزرعه افتاده اند! این سکولارها دین هم ندارند فقط هارت دارند!و فقط احساسات نوستالوژیک دارند!فقط(امروز-شرق-اعتماد-هم میهن-شهروند امروز!و کرباسچی!و مرعشی!....؛)دارند!
...
آی همت!آی حاج احمد! من قدس ازتان می خواهم!!
من میرکاوا ازتان میخواهم و سر حرمله و عمرسعد و اولمرت را!!قرارمان همین بود!نبود؟!
هستیم!تا آخرش! عین زخم خورده!آمریکا قدم کج بگذارد قدمش را خورد می کنیم!می فهمی که دروغ نمی گوییم! بچه محل آیت الله حیدری ایلامی-اولین روحانی که با ام یک و برنو رفت به جنگ متجاوزها-شوخی با کسی ندارد! نبا روز آنلاین-نه رادیو زمانه! و نه بقیه!
فریادهایم را جمع کرده ام...همه ی فریاد هایم را! تا سر شیطان بزرگ خالیشان کنم!و بوسه هایم را هم جمع کرده ام و بوسه های همه ی ملت های مستضعف از آمریکای لاتین تا اندونزی و....تا بر سر و روی احمدی نژاد نثار کنم!میلگرد ۱۴۰۰ تومان و برنج۳۰۰۰تومان و چای چند هزار تومان شرف دارد به ارزانی و پیشرفت اروپا و آمریکا که از نفت و ناموس!!!!(خاک) ملتهای مستضعف به همه جا رسیده اند!
....
حالا دیگر وقت فریاد است!حاج ابراهیم!حاج احمد! بیدار شوید!زنده های من!سرداران من!بیدار شوید!وقت خواب نیست!!!!مرا نیز بیدار کنید!من همین جا ساکم را گذاشته ام!وسلاحم را! من امده ام که برویم قدس!برویم کربلا!
آهای فرماندهان سپاه محمد(ص).....آهای....!
پ.ن:گفت فلانی کربلای یک ما خط شکن بودیم با لشکر فلان...جوابش را ندادم ولی حرفم این بود:حالا هم خط شکن باقی مانده ای! و مانده ایم؟! یا فقط فکر زن و فرزند و.....!!!!
پ.ن:شاهد پی نوشت بالا ازغیب رسید-یکی از همانهایی که خط شکن ماند!(حاج احمد کاظمی)
سکوت مرض خیلی بدیست! ..... آنقدر که گاهی این مرض همه ی عالم را دربرمیگیرد و کسی
هم پیدا نمی شود کاری بکند!!
همه مان خفه + خان!گرفته ایم!
این حوالی کسی هنوز یادش مانده چطور فریاد می زنند؟!
یادش بخیر قدیم ها یکی بود آخر مراسم ها....
-نعره ی حیدری!
-یا علی!