7چشمه

یا علی مددی!

7چشمه

یا علی مددی!

قتل های زنجیره ای ، یا کودتای خزنده علیه انقلاب اسلامی ؟

قتل های زنجیره ای ،  یا  کودتای خزنده علیه انقلاب اسلامی ؟

                                      
 
        در پی انتشار متن سخنرانی روح الله حسینیان پیرامون قتلهای زنجیره ای و نقش مشاوران و معاونان رییس جمهوری وقت (خاتمی) در آن ، این موضوع بار دیگر بر سر زبانها افتاده است . اکنون و پس از گذشت ۸ سال از آن اتفاق ، با نگاهی از بالا و همه جانبه به خوبی می توان رد پای حرکتی خزنده برای ایجاد کودتایی کاملا حساب شده ، در کشور را دید .
    اواخر آبان ۷۷، شایعه‌ای در محافل سیاسی حکایت از ارسال بیانیه‌ای با فاکس برای برخی نشریات داشت. در آن بیانیه با طرح نام ۳۵ چهره‌ی سیاسی و ادبی، از آنان به‌عنوان افراد معاند و ضد انقلاب نام برده شده بود. نویسندگان این بیانیه تأکید کرده بودند که این افراد، به‌زودی کشته خواهند شد و به سزای اعمال خود خواهند رسید. اما یک ماه پس از آن، این خبر دیگر نمی‌توانست صرفاً یک شایعه تلقی شود، وقتی داریوش و پروانه فروهر، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده هر یک به‌گونه‌ای به قتل رسیدند .
     یکشنبه، یکم آذر، ساعت پنج بعد ازظهر، بمبی در فضای خبری کشور منفجر شد: داریوش فروهر، رهبر حزب ملت ایران به‌همراه همسر خود در خانه با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیدند. فروهر با 26 ضربه‌ی چاقو در طبقه‌ی پایین خانه‌ی شخصی‌اش به قتل رسیده بود، در حالی‌که آن‌روزها از درد مهره گردن نیز رنج می‌برد و به‌تازگی یک عمل جراحی را پشت‌سر گذاشته بود. همسر او، پروانه اسکندری نیز با 25 ضربه‌ی چاقو و به‌شیوه‌ای مشابه در طبقه‌ی بالای همان ساختمان کشته شده بود، در حالی که آن روزها به ‌شدت اسیر بیماری آنفولانزا بود. آن دو با هم در یک ساختمان و به‌شیوه‌ای مشابه به قتل رسیده بودند . قاتلان، شبی را برای قتل آن دو انتخاب کرده بودند که کسی جز آن‌ها در خانه نباشد و این‌چنین بود که در لحظه‌ی قتل، شب یکشنبه، حتی سرایدار نیز در خانه نبود.
    ۱۲ آذر نوبت به محمد مختاری، نویسنده و عضو شورای کانون نویسندگان رسیده بود که ناپدید شود. شش روز طول کشید تا جنازه‌ی محمد مختاری در جنوب تهران - نزدیک پل سیمان - پیدا شود.
جنازه‌ی او درحالی پیدا می‌شود که محمدجعفر پوینده عضو دیگر هیأت مشورتی کانون نویسندگان نیز یک روز پیش‌تر ناپدید شده بود. پوینده را در خیابان ایران‌شهر و در روز روشن ربوده بودند و به‌این ترتیب خبر ناپدید شدن پوینده با خبر پیدا شدن جعفر مختاری همزمان شده بود. جنازه‌ی محمدجعفر پوینده نیز آن‌چنان که پیش‌بینی می‌شد، پیدا شد، در نزدیکی شهریار کرج در کنار جاده.
     هنوز یک ماهی از این قتل‌ها نگذشته بود که وزارت اطلاعات با انتشار اطلاعیه مسؤولیت این قتل‌ها را به‌نوعی برعهده گرفت. در این اطلاعیه با تأکید بر آن ‌که "وزارت اطلاعات بنا به ‌وظیفه‌ی قانونی و به‌ دنبال دستورات صریح رهبر معظم انقلاب و ریاست محترم جمهوری، کشف و ریشه‌کنی این پدیده‌ی شوم را در اولویت کاری خود قرار داد و با همکاری کمیته‌ی ویژه‌ی تحقیق رییس‌جمهورموفق گردید شبکه‌ی مزبور را شناسایی، دستگیر و تحت‌تعقیب و پی‌گرد قانونی قرار دهد، "آمده بود: با کمال تأسف معدودی از همکاران مسؤولیت‌ناشناس و خودسر این وزارت که بی‌شک آلت دست «عوامل پنهان» قرار گرفته و در جهت مطامع بیگانگان دست به این اعمال جنایتکارانه زده‌اند، در میان آنان وجود دارند.".
        در پی بیانیه‌ی وزارت اطلاعات و یادداشت روزنامه‌ی سلام، روح‌الله حسینیان، رییس مرکز اسناد انقلاب اسلامی نیز در گفت‌و‌گویی با روزنامه‌ی کیهان فاش کرد که "نیروهای مرتکب قتل‌ها، از طرفداران جدی رییس‌جمهور خاتمی بوده‌اند. .
       حسینیان با حضور در برنامه‌ی تلویزیونی "چراغ" نیز این سخن را بار دیگر تکرار کرد . به دنبال نمایش این برنامه از صدا و سیما ، علی لاریجانی، رییس سازمان صدا و سیما از حضور در هیأت دولت منع شد.
     با این حال ،حسینیان همچنان در تکرار سخنان خود مصر بود. او با انتشار اطلاعیه‌ای بار دیگر از مواضع خود دفاع کرد و از ادامه‌ی افشاگری‌هایش در آینده خبر داد. ناطق نوری ، رییس مجلس نیز در جلسه‌ای با روحانیت مبارز شرق تهران تأکید کرد که افرادی به‌عنوان دگراندیش در وزارت اطلاعات نفوذ کرده و به‌دنبال تسویه حساب بودند. او همچنین گفت: "یکی از دستگیر شدگان، مدیر یکی از بخش‌های معاونت امنیت ملی وزارت اطلاعات بوده است." به‌نظر می‌رسید ناطق نوری قصد دارد از نقش پررنگ موسوی (کاظمی) رییس سابق اطلاعات فارس در این ماجرا سخن بگوید .
     در این میانه بود که کمیته‌ی تحقیق در بیانیه‌ای با تأکید بر محفلی و غیرجناحی بودن قتل‌ها از همگان خواست تا فضا را ناآرام نکنند. همزمان با انتشار این بیانیه، نیازی دادستان نظامی تهران نیز از تحت‌تعقیب بودن ده نفر و بازداشت برخی از آن‌ها خبر داد.
    پایان بهار ۷۸ بود که با انتشار خبر خودکشی سعید امامی(اسلامی)، نام چهار نفری که چهار ماه پیش‌تر در مقام عاملان قتل‌های زنجیره‌ای بازداشت شده بودند و کسی نام آن‌ها را نمی‌دانست اعلام شد. یک‌شنبه ۳۰ خرداد ۷۸، نیازی دادستان نظامی تهران، با اعلام نام سعید امامی (اسلامی)، مصطفی کاظمی(موسوی)، مهرداد عالیخانی و خسرو براتی به‌عنوان چهارتن از عاملان قتل‌های زنجیره‌ای، از خودکشی سعید امامی در زندان خبر داد. سعید امامی آن‌چنان که اعلام می‌شد در هنگام استحمام، با خوردن داروی نظافت خودکشی کرده بود. اما این خودکشی به شدت مشکوک به نظر می رسید . روزنامه‌ی همشهری نوشت که روز پنج‌شنبه 27 خرداد ۱۳۷۸، پزشکان بیمارستان لقمان حال امامی را خوب توصیف کرده و برای او اجازه‌ی مرخصی صادر کرده بودند.                                      اما در حالی‌که برای اطمینان، خواسته بودند که او دو ساعت دیگر هم در بیمارستان بماند، بر اثر ایست قلبی و در فاصله‌ی همان دو ساعت سعید امامی از دنیا رفته بود. این‌چنین بود که کورش فولادی، نماینده‌ی مجلس گفت: "بسیاری از مردم می‌گویند او را کشته‌اند، نمی‌گویند خودکشی کرده است."
     مرگ سعید امامی آن‌چنان‌که مشخص بود، بحث‌ها و سخنان زیادی را به همراه داشت، تا آن‌جا که نیازی در مصاحبه‌ای دیگر خبر از تشکیل‌هیأتی برای تحقیق درباره‌ی مرگ سعید امامی داد. اما به نظر می رسید که مرگ سعید امامی برای مصون ماندن عوامل و طراحان دیگری که احیاناً نقش اساسی‌تری در این جنایات داشته‌اند ، صورت گرفته است. همچنین با مرگ سعید امامی، پرسش‌ها در خصوص شخصیت‌های مافوق او آغاز شد و در این میان یک نام بیشتر خودنمایی می کرد « مصطفی کاظمی(موسوی)» .
     موسوی همان کسی بود که  قتل‌ها توسط او و با اطلاع شخص خاتمی و  نزدیکان و  مشاوران خاتمی از جمله حجاریان صورت گرفته است.. محمد رضا خاتمی، دبیرکل جبهه‌ی مشارکت در یک سخنرانی از انجام ۸۰ قتل توسط قاتلان سخن گفته بود ! این در شرایطی بود که وی هیچگاه مدرکی در این زمینه ارائه نکرد. .
   به هر صورت احکام متهمان قتلهای زنجیره ای صادر شد و پرونده ی این قتلها در حالی بسته شد که سوالات بسیاری راجع به ارتباط مستقیم معاونان و مشاوران و نزدیکان رییس جمهوری وقت ، با مصطفی کاظمی(موسوی بی پاسخ مانده بود . آقای خاتمی و گروه مطبوعش از این جریان برای پیروزی در انتخابات مجلس ششم کمال استفاده را کردند و ماجرای قتلها کم کم به فراموشی سپرده شد و اهداف پشت پرده ی آن به صورت رازی سر به مهر باقی ماند . اما در این میان جریانی کاملا برنامه ریزی شده برای بهره برداری از این قتلها با هدف کودتا بر علیه ولایت فقیه ، وجود داشت . 
 
     انتشار سخنان آقای حسینیان که در سال ۷۸ و در مدرسه ی حقانی قم ایراد شده بود ، جدیدترین سند در این باره است . بنا به توضیح این پایگاه پس از انجام این سخنرانی که برخی حوادث پشت پرده را روایت می کند " عده‏اى پذیرفتند و تأیید کردند، و عده‏اى از درِ انکار و تکذیب برآمدند خاتمی که عاقل‏تر بود تکذیب نکرد، و سکوت کرد تا شاید «فتیله ماجرا پایین کشیده شود.» چند نفرى هم که گفتند از وى شکایت مى‏کنیم، تا حالا که بیش از هفت سال از آن ماجرا گذشته، هنوز شکایت نکرده‏اند!          
 
    و سر انجام مشخص شد که تمامی قتل ها با برنامه ریزی حجاریان و توسط      مصطفی کاظمی   از نیروهای اطلاعاتی  افراطی دوم خرداد به منظور  ایجاد  تفرقه و شکاف بین نیروهای انقلاب و  با هدف براندازی نظام و کودتا بر علیه ولایت فقیه  بوقوع پیوسته است   
    به امید مجازات آمرین  و  عاملین  این قتل ها   ....